...

ساخت وبلاگ

دلتنگم و دلگیر تو این مدت به اندازه چندین سال پیر شدم.. رنجور تر و کم صبر تر از قبل شدم. تحملم پایین اومده.. بعد از مریضی هم اوضاع بهم ریخته تر شده... فکرا تو مغزم رژه میرن و گوش شنوایی نیست... سنگ‌صبوری نیست... هر لحظه امکان داره منفجر شم و کاسه صبرم لبریز شه... حتی اینجام نمیتونم فکرای تو مغزمو بنویسم.‌. کاش خدا خودش کاری کنه قبل اینکه من کاری کنم:)

......
ما را در سایت ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fsana-shb بازدید : 148 تاريخ : شنبه 10 ارديبهشت 1401 ساعت: 15:38

۲۶ سالگیم عجیب ترین سال زندگیم بود پر از روزهای خوب و بد.. اتفاقایی برام افتاد که هیچ فکرشو نمیکردم..با وجود همه روزهای شیرینی که گذروندم ازین زندگی یه چیزی فهمیدم‌‌... به هیچ کس اعتماد نکنم. رو موندن و محبت و خوبی های هیچ آدمی حسابی باز نکنم. نه خانواده نه دوست و نه دشمن.. فهمیدم اکثر آدمای اطرافم دوست نما و فامیل نما بودن و در تمام این سالها حسادتاشونو جمع که در زمان مناسب چشمشونو ببندن رو همه خوبیایی که در حقشون کردی و زهرشون رو بریزن و تورو زمین بزنن و بهترین روزای عمرت رو تبدیل به جهنم کنن.. آدم ها همه هیولاهایی هستن که فقط ظاهر خوبی دارن و به وقتش....... و هزاران چیز دیگه تو همین یک سال یاد گرفتم که هنوز نتونستم هضمش کنم.. انگار قانون زندگی اینه که یه شب بخوابی و صبح که پاشدی بزرگ شده باشی لبخند رو لبت رفته باشه و دیگه اون آدم سابق نباشی! :)هیچ سالی به اندازه این یک سال زندگیم احساس بی پناهی و تنهایی نکردم و اما از این حس بی پناهی‌..... ......
ما را در سایت ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fsana-shb بازدید : 131 تاريخ : شنبه 10 ارديبهشت 1401 ساعت: 15:38

دلم میخواد بازم بتونم بنویسم اما دیگه نمی‌تونم.. دلم میخواد مثل قدیما کلمات روون بیان رو صفحه های سفید، قدیم تر وقتی غمگین بودم رفیق شفیق غم‌هام و تنهایی‌هام کلمات بودند. اما حالا؟ رفیق غم‌هام سکوته و سکوت تنهایی و تنهایی.. قرار بود نوشتن رو دوباره از نو از کاربلدش یاد بگیرم.. اما نشد که بشه. حالا من موندم و حسرت نویسندگی و حسرت خیلی چیزها...

......
ما را در سایت ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fsana-shb بازدید : 144 تاريخ : شنبه 10 ارديبهشت 1401 ساعت: 15:38