دلتنگم و دلگیر تو این مدت به اندازه چندین سال پیر شدم.. رنجور تر و کم صبر تر از قبل شدم. تحملم پایین اومده.. بعد از مریضی هم اوضاع بهم ریخته تر شده... فکرا تو مغزم رژه میرن و گوش شنوایی نیست... سنگصبوری نیست... هر لحظه امکان داره منفجر شم و کاسه صبرم لبریز شه... حتی اینجام نمیتونم فکرای تو مغزمو بنویسم.. کاش خدا خودش کاری کنه قبل اینکه من کاری کنم:)
......برچسب : نویسنده : fsana-shb بازدید : 148 تاريخ : شنبه 10 ارديبهشت 1401 ساعت: 15:38
برچسب : نویسنده : fsana-shb بازدید : 131 تاريخ : شنبه 10 ارديبهشت 1401 ساعت: 15:38
دلم میخواد بازم بتونم بنویسم اما دیگه نمیتونم.. دلم میخواد مثل قدیما کلمات روون بیان رو صفحه های سفید، قدیم تر وقتی غمگین بودم رفیق شفیق غمهام و تنهاییهام کلمات بودند. اما حالا؟ رفیق غمهام سکوته و سکوت تنهایی و تنهایی.. قرار بود نوشتن رو دوباره از نو از کاربلدش یاد بگیرم.. اما نشد که بشه. حالا من موندم و حسرت نویسندگی و حسرت خیلی چیزها...
......برچسب : نویسنده : fsana-shb بازدید : 144 تاريخ : شنبه 10 ارديبهشت 1401 ساعت: 15:38